از ژرفای خودشناسی تا معماری سرنوشت
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، حجت الاسلام و المسلمین استاد زمانی فرد، عضو شورای عالی حوزه علمیه خراسان و رئیس کمیسیون اخلاق و فرهنگ حوزه در درس اخلاق مشاوره رشته تخصصی مشاوره اسلامی مدرسه علمیه میرزاجعفر دانشگاه رضوی از ژرفای خودشناسی تا معماری سرنوشت و چگونگی شناخت نفس برای همسویی انتخابهای ما با هدف غایی آفرینش سخن گفت.
این درس گفتار که در سرویس آنلاین روزنامه قدس منتشر شده از قرار زیر است:
بزرگترین پرسشهای فلسفی پیرامون غایت هستی، اغلب در فاصلهای بعید از دغدغههای ملموس و روزمره ما، همچون انتخاب یک مسیر تحصیلی یا شغلی، به نظر میرسند.
اما چه میشود اگر پلی منطقی و مستحکم، نه تنها میان این دو قلمرو وجود داشته باشد، بلکه پیمودن آن برای ساختن یک زندگی معنادار، امری ضروری باشد؟ چه میشود اگر معماری یک آینده رضایتبخش، نه امری تصادفی، که فرآیندی آگاهانه باشد که با مصالح خام «خودشناسی» آغاز شده و با «نقشه غایی آفرینش» جهت مییابد؟
در ادامه، شرح و تفصیل این نگاه را از بیان حجت الاسلام والمسلمین مهدی زمانی فرد، استاد سطح خارج فقه و اصول مدرسه علمیه میرزاجعفر دانشگاه رضوی میخوانید که این پل را گام به گام بنا میکند.
خودشناسی؛ سودمندترین دانش برای اصلاح
در هندسه معرفت دینی، هدف غایی علم اخلاق، اصلاح فرد و جامعه است. این مهم اما از مسیری مشخص و قاعدهمند عبور میکند. از آنجا که جامعه مجموعهای به هم پیوسته از افراد گوناگون میباشد، اصلاح آن در گرو اصلاح یکایک افراد آن است. این اصل ما را به یک مقدمه بنیادین دیگر رهنمون میشود: اصلاح یک شیء، متوقف بر شناخت دقیق آن است.
این مقدمات ما را به جایگاه اساسی خودشناسی میرساند، زیرا تا زمانی که یکایک افراد جامعه، نقاط قوت و ضعف خود را نشناسند، قادر به اصلاح نخواهند بود و تا زمانی که افراد اصلاح نشوند، جامعه نیز کمال نمییابد. از این رو در گنجینههای وحیانی ما خودشناسی، سودمندترین معارف تلقی شده است. چنانکه امیر مؤمنان(ع) فرمودند: «أنفع المعارف معرفة النفس» (غرر الحکم، حدیث شماره ۹۸۶۵).
اما این معرفت نفس، زمانی به سودمندترین دانش بدل میشود که در راستای غایتی بزرگتر قرار گیرد. پس از آنکه به ضرورت شناخت خود پی بردیم، این پرسش بنیادین مطرح میشود که هدف از آفرینش این «انسان» که مأمور به شناخت خویش است، چیست؟
پیوند انتخاب با هدف غایی؛ از بندگی تا سرنوشت
از دیدگاه توحیدباوران، هدف آفرینش انسان، بندگی است. یعنی در پرتو بندگی پروردگار است که انسان، به کمال حقیقی خود راه مییابد و همه آفرینش به پای آدمیان ریخته شده تا از آن بهره گیرد و به کمال بندگی نائل آید. بر این باور چنین استدلال شده است:
الف. دلیل عقلی
-هدف آن چیزی است که برتر از آدمی بوده و انسان فاقد آن است؛ از این رو همه تلاش خود را برای به دست آوردن آن، به میدان میآورد.
-انسان، شریفترین و برترین آفریدگان است؛ از این رو تنها موجود برتر از انسان فقط خداوند است.
-هدف خلقت انسان فقط رسیدن به بارگاه قرب خداوندی است. اوست که شایستگی هدف واقع شدن را دارد.
ب. دلیل نقلی
قرآن کریم در سوره مبارکه ذاریات آیه ۵۶ میفرماید: «وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الإِنسَ إِلّا لِیَعبُدُونِ». این هدف غایی، یعنی رسیدن به مقام بندگی، امری انتزاعی و دور از دسترس نیست، بلکه در تار و پود زندگی روزمره و از طریق جوهری گرانبها به نام «اختیار» محقق میشود. انسان، جواهر گرانبهایی است که درخشش او در گرو اختیار اوست و اختیار آدمیان نیز با انتخاب پیوند خورده است. تار و پود سرنوشت را لحظهها میبافند و هر دَم و بازدمی، میدان انتخاب است. حاصل جمع لحظههای سبز، آیندهای پر رونق بوده و حاصل جمع لحظههای سست، چیزی جز حسرت نخواهد بود.
اراده نیز رابطه تنگاتنگی با انتخاب آدمی داشته و انتخاب صحیح، انگیزه میبخشد و اراده میآفریند. از این رو، شناخت مراحل یک انتخاب صحیح که ما را به آن هدف غایی نزدیکتر کند، بسیار حائز اهمیت است. در ادامه این فرآیند را با مثال انتخاب رشته تحصیلی، که یکی از انتخابهای کلیدی زندگی است، تشریح میکنیم:
مرحله اول: شناخت
الف. شناخت خود: رشته تحصیلی، سرمایههای انسان را مصرف کرده و تا غروب عمر آدمی همراه او خواهد بود؛ از این رو انتخاب رشته باید با علاقه و شاکله شخصیتی دانشجو همسان باشد. ۲۵ درصد ناکامی و بیانگیزگی دانشجویان، ریشه در فقدان علاقه دارد! علاقه، موتور محرک دانشجو و کپسول انگیزه او برای رسیدن به رشد است. جایگاه اجتماعی و جاذبههای مالی یک رشته، نباید چشمان عقل را کور کرده و ما را به غفلت از خود بکشاند. بنابراین گام اول برای انتخاب، خودشناسی است.
ب. شناخت رشته تحصیلی: گذشته از خودشناسی، شناخت همهجانبه از رشته نیز اهمیت فراوانی دارد. آیا آن رشته آینده شغلی مناسبی دارد؟ آیا با ویژگیهای شخصیتی و توانمندیهای من همسان است؟ آیا مشاغل اجتماعی آن با شخصیت من همخوانی دارد؟
مرحله دوم: پذیرش آن انتخاب
پس از مرحله شناخت نوبت به پذیرش میرسد؛ یعنی پس از آنکه مفید و سازگار بودن یک انتخاب احراز گشت، دانشجو باید آن را پذیرفته و چشمان خود را بر دیگر گزینهها فرو بندد چرا که در غیر این صورت گرفتار تردید و تحیر خواهد شد. باید پذیرفت که خداوند به هر انسانی استعدادهای منحصربهفردی داده است و هر کس باید در میدان سرنوشت خود بدرخشد.
مرحله سوم: هدفگذاری
پس از انتخاب رشته، نوبت به هدفگذاری خواهد رسید. در یک رشته تحصیلی، اهداف و مشاغل گوناگونی وجود دارد؛ فرد با شناختی که از خود دارد باید هدف نهایی و اهداف میانی را مشخص نماید. به طور مثال کسی که در رشته حقوق تحصیل میکند، هدف نهایی خود را تصدی مقام قضاء میگذارد و برای رسیدن به آن قله از اهداف میانی بهره میجوید: تسلط بر حقوق مدنی، تسلط بر حقوق جزا، کسب مدرک، قبولی در آزمون و... . هدف نهایی، هر چند انگیزهبخش است اما گاهی دور مینماید؛ از این رو ترسیم اهداف میانی این خلأ را جبران خواهد کرد.
مرحله چهارم: تلاش برای رسیدن
در نهایت، هیچ شناختی، پذیرشی یا هدفگذاریای بدون تلاش به ثمر نمینشیند.
نابرده رنج گنج میسر نمیشود / مزد آن گرفت، جان برادر که کار کرد.
برای آدمی چیزی نمیماند مگر همان رنجی که میکشد و تلاش هدفمندی که میکند.