سلسله یادداشت‌های تفسیر سوره حمد/ جلسه دوم
۱۴۰۳-۰۷-۱۴

زندگی نیکبختان، مرگ شهیدان و رستگاری دستاورد فهم کلام خداوند

قرآن در عین نور و روشن بودن؛ معارف عمیق و سنگینی نیز دارد که نیاز به توضیح و تفسیر است. لذا از همان روزهای اول نزول قرآن به وسیله پیامبر اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) و سپس اصحاب و تابعین و تا عصر حاضر تفسیر صورت گرفته و امری رایج است.

به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر رامین گلمکانی، استادیار عضو هیئت علمی گروه فلسفه اسلامی دانشگاه رضوی در سلسله یادداشت هایی برای روزنامه قدس به تفسیر سوره حمد پرداخت.

قرآن در عین نور و روشن بودن؛ معارف عمیق و سنگینی نیز دارد که نیاز به توضیح و تفسیر است. لذا از همان روزهای اول نزول قرآن به وسیله پیامبر اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) و سپس اصحاب و تابعین و تا عصر حاضر تفسیر صورت گرفته و امری رایج است.

از آنجایی که قرآن کتاب هدایت جهانی برای همه انسان‌ها، در همه زمان‌ها و مکان هاست بر آنیم تا در سلسله یادداشت‌هایی سوره حمد را با نگاهی جدید تفسیر کنیم. بخش دوم این توضیحات را در ادامه می‌خوانید.

چرایی تفسیر

اگر چه قران نور است و معارفش روشن است، چنان که در آیه 15 سوره مائده فرمود: "... قَدْ جَاءَکُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ" ﻗﻄﻌﺎً ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍ ﻧﻮﺭﻱ ﻭ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺭﻭﺷﻦ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. اما در آیه 5 سوره مزمل فرمود: "إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا" یعنی ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﻣﺎ ﮔﻔﺘﺎﺭﻱ ﮔﺮﺍﻧﺒﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﺣﻘﺎﻳﻖ ﺁﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﻱ ﺑﺮ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺗﺶ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﻟﻘﺎ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻴﻢ.

بنابراین اولاً قرآن در عین نور و روشن بودن؛ معارف عمیق و سنگینی نیز دارد که نیاز به توضیح و تفسیر است. لذا از همان روزهای اول نزول قرآن به وسیله پیامبر اکرم(ص) و حضرت امیر(ع) و سپس اصحاب و تابعین و تا عصر حاضر تفسیر صورت گرفته و امری رایج است.

البته تا قرن پنجم هجری، تفسیر تنها به روش روایی یعنی بر اساس شأن نزول و احادیث اهل بیت بود به جز مواردی که به بررسی‌های ادبی و لغوی می‌پرداختند زیرا بر اساس روایات اهل بیت تفسیر به رأی بدون علم و عدم رعایت شرایط لازم برای تفسیر، ممنوع است و به شدت نهی شده است.

ثانیاً سؤالات و شبهات جدید در هر دوره‌ای نیازمند رجوع دوباره به قرآن و تفسیری است که پاسخ این شبهات را بدهد، زیرا در تفاسیر گذشته چنین سؤالات و شبهاتی مطرح نبوده است.

منابع تفسیر قرآن

مهمترین منبع و مرجع تفسیر قرآن، خود قرآن است که سیره و روش عملی پیامبر اکرم و اهل بیت نیز همان بوده که برخی از آیات قرآن را به وسیله برخی دیگر تفسیر می‌کردند. چنان که حضرت امیر در خطبه 133 نهج‌البلاغه می‌فرماید: این قرآن است که با آن می‌توانید راه حق را بنگرید و با آن سخن بگویید و به وسیله آن بشنوید. بعضی از قرآن از بعضی دیگر سخن می گوید، و برخی بر برخی دیگر گواهی می دهد.

همچنان که امام جواد(ع) از ضمیمه دو آیه 38 سوره مائده "وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا" (ﻣﺮﺩ ﻭ ﺯﻥ ﺩﺯﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﻳﺪ ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﺮﻳﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺳﺰﺍﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻛﻴﻔﺮﻱ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﺧﺪﺍﺳﺖ.) و آیه 18 سوره جن"و أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ" ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭﺣﻲ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺳﺠﺪﻩ؛ ﺍﻋﻀﺎﻱ ﻫﻔﺘﮕﺎﻧﻪ ﺳﺠﺪﻩ، ﺍﺯ ﺁﻥِ ﺧﺪﺍﺳﺖ. نتیجه گرفتند که تنها انگشتان دست دزد قطع می شود، در حالی که مسلمانان افراطی مثل خوارج عقیده داشتند، دست دزد باید از شانه قطع شود. و از این نوع تفسیر قرآن به قرآن در احادیث اهل بیت(ع) بسیار است. بنابراین، تفسیر قرآن به قرآن از آموزه‌های اهل بیت(ع) به اصحاب و شاگردانشان بوده است که در عصر ما در تفاسیری همچون "تفسیر المیزان" جلوه می‌کند.

مراتب مختلف قرآن

قرآن که دارای مراتب مختلف معرفتیِ ظاهر و باطن و تأویل است، علم به باطن و تأویل آن در انحصار اهل بیت معصومین(ع) است، اما استفاده از ظواهر الفاظ و مفاهیمی که در حد کلیات دین است، با رعایت همه شرایط و علومی که برای تفسیر لازم است، در اختیار غیر معصوم نیز هست.

پاسخ به یک شبهه

اگر کسی بگوید طبق حدیث ثقلین که فرمود: اِنّی تارکم فیکم الثِقلین: کتاب الله و عترتی، (دو چیز سنگین و با ارزش؛ کتب خدا و اهل بیتم، را در میان شما باقی می‌گذارم، تفسیر قرآن به قرآن، جداسازی قرآن از اهل بیت است؟ جواب این است که تفسیر قرآن به قرآن به معنای نفی و جدایی اهل بیت از قرآن نیست، بلکه: اولاً این روش از آموزه‌های اهل بیت(ع) است که به اصحاب و شاگردان خود آموخته اند.

ثانیاً یکی از آموزه‌های آنها برای تشخیص روایات صادر شده از آنها و روایات ساختگی ارجاع آنها به قرآن است که اگر مخالف قرآن باشد کنار گذاشته می‌شود. پس روایات در عرض قرآن نیستند بلکه در طول قرآن و در مرتبه پایین تر از آن قرار دارند اگر چه وجود مبارک اهل بیت(ع) مصداق حقیقی قرآن ناطق هستند.

ثالثاً به تصریح اهل بیت(ع) فهم احادیث آنها مثل قرآن، دارای مراتب مختلفی است که برخی سخت و سنگین است و هر کسی تحمل درک آنها را ندارد.

رابعاً یکی از علوم و ابزار لازم در تفسیر قرآن احاطه به احادیث اهل بیت(ع) است که مفسر قرآن در ضمن جمع بندی و بررسی آیات مشابه و هم معنا، به روایات مربوط به آیه مورد تفسیر مراجعه نموده و از آنها به عنوان استدلال و یا تأیید آیه مورد نظر استفاده می کند.

بنابراین، تفسیر قرآن به قرآن تنها در توان کسانی است که در علوم مرتبط به تفسیر قرآن ذو فنون باشند؛ کسی همچون علامه طباطبایی که در علوم عقلی سرآمد است و در علوم مختلف ادبیات عرب، اصول فقه و حدیث نیز صاحب نظر است و دلیل آن آثار به جا مانده از ایشان است. از همه مهمتر این که اهل عرفان عملی است، آن گونه که روحش با معانی قرآن و آموزه‌های اهل بیت به شکلی عجین شده که هر آن چه از تفسیر می گوید گویی به عنایت الهی از درون پاک و تزکیه یافته اش می جوشد.

نسبت بین قرآن و احادیث اهل بیت(ع)

قرآن به منزله قانون اساسی دین است که اصول کلی و مواد قانونی آن روشن است و احتیاج به هیچ مبیِّن و مفسری جز خودش ندارد و احادیثی که بیانگر جرئیاتِ احکامِ کلی است، به منزله قوانین مصوّب در قوه مقننه هستند، که جزئیات اصول کلی قانون اساس هستند نه تفسیر کننده آن.

حدیثی در اهمیت پرداختن به قرآن

در جلد یک جامع الاخبار آمده است که معاذ بن جبل می‌گوید: در سفری با رسول خدا(ص) همراه بودیم، به آن حضرت عرض کردم مطلبی نقل کنید که برای ما فایده داشته باشد، فرمود: اگر می‌خواهید زندگی نیکبختان و مرگ شهیدان و رستگاری در روز حسرت و سایه در روز گرم و راه راست در روز گمراهی را پس درس قرآن را بیاموزید که آن کلام رحمان است و حفظ‍‌ از شیطان و زیادتی در ترازوی قیامت.

سازندگان:
منبع:
روابط عمومی
افزودن دیدگاه جدید:

متن ساده

HTML محدود

Image CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید