جایگاه خیال متصل و منفصل در ارتباطات زیارت در تفکر شیعی
به گزارش روابط عمومی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، دکتر محمدرضا قائمی نیک، مدیر گروه علوم اجتماعی دانشگاه رضوی در دوره دوم از سلسله سخنرانی های علمی همایش بینالمللی الهیات زیارت با عنوان «الهیات زیارت و علوم اجتماعی» به ارائه سخنرانی با موضوع « جایگاه خیال متصل و منفصل در ارتباطات زیارت در تفکر شیعی»پرداخت.
دکتر قائمی نیک با طرح این پرسش که آیا میتوان به زیارت به عنوان یکی از انواع ارتباطات نگاه کرد یا خیر؟ به ارائه بحث پرداخت و گفت: مقوله گفتوگو و دیالوگ امروزه در علوم ارتباطات بسیار مورد توجه است. فعل زیارت خصوصا زمانی که به صورت گروهی انجام شود نوعی از ارتباطات را شکل میدهد. مطابق آنچه اشاره شد اگر بپذیریم که زیارت یکی از انواع ارتباطات است، آنگاه زیارت با مقوله گفتوگو رابطه نزدیکی دارد.
وی افزود: زیارت به معنای نوعی از ارتباط است که در تعاریف مختلف از کلمه زیارت به آن اشاره شده است و تفاوت این تعاریف در نوع ارتباط است. گفتوگو به معنای عام خود، یعنی هر گونه ارتباط اعم از تکلم و سخن گفتن که در مقوله زیارت به صورت ارتباط قلبی و حسی نمایان میشود. ازاینرو ما در مسئله زیارت با گفتوگو روبهرو خواهیم بود.
مدیر گروه علوم اجتماعی دانشگاه رضوی بیان داشت: در دوره روشنگری فهمی از سوژه شکل گرفت که به نحوه پیشینی سعی در توضیح علم و معرفت داشت. این نوع نگاه بعدها توسط چندین جریان (برای نمونه نوکانتی ها، هوسرل، و دیلتای) مورد نقد قرار گرفت و این جریانها معتقد بودند که سوژه به نحوه خود بنیاد نمیتواند ما را به معرفت برساند.
وی افزود: این مسیر توسط گادمر ادامه مییابد و گفتوگو میان افقهای تاریخی به عنوان شرط شناخت و فهم قلمداد میشود. در واقع تلاش برای همافقی چیزی جزء فهم نیست.
دکتر قائمی نیک گفت: بعد از اینکه مشخص گردید ارتباطات متضمن معنای گفتوگو است و گفتوگو نیز همعنان با مسئله فهم است، مسئله بعدی که باید بررسی شود این است که فهم هرمونوتیکی زبانمند است.
وی افزود: از منظر هایدگر، زبان به مثابه خانه وجود است که گادامر نیز بر این نکته تاکید میکند و از منظر این دو فیلسوف، هستی زبانمند است و کل وجود انسان در زبان فهم میشود.
رابطه زبان و تخیل
عضو هیئت علمی دانشگاه رضوی در ادامه به بیان مسئله تخیل پرداخت و در باب رابطه زبان و تخیل و تاثیر آن در واقعیت به این نکته اشاره کردند که هایدگر در کتابی که در مورد متافیزیک کانت نوشته است تاکید دارد که از منظر کانت تخیل دو کارکرد دارد که یکی از این کارکردها، نقش بازسازندگی است.
وی ادامه داد: همچنین تخیل در شاکله سازی معقولات عقل نظری و فاهمه نیز مورد استفاده قرار میگیرد. از منظر هایدگر شاکله سازی معقولات در ظرف زبان صورت میگیرد و این تخیل زبانی است که امکان روایتهای مختلف از واقعیت را برای ما ممکن میسازد.
وی افزود: ارجاع مسئله به کانت از باب نسبت سنجی تخیل مورد بحث در هرمنوتیک با حکمت اسلامی بود زیرا عمده مباحث حکمت اسلامی از دریچه عقل فهم میشود، ازاینرو مقایسه آن با نظریات کانت بحث را ملموستر می کند.
دکتر قائمی نیک بیان داشت: به نظر میرسد تقریر هایدگر از مقوله تخیل کانت، همان خیال متصل در حکمت اسلامی باشد و دایره این تخیل از قلمرو سوژه انسانی فراتر نمیرود. در واقع این تخیل به قلمرو فراتر از دنیای مادی وارد نمیشود.
وی افزود: تخیل در حکمت اسلامی، قلمرویی است که به لحاظ هستیشناسی مابین عالم محسوس و عالم معقول قرار دارد و از منظر فارابی، فیلسوف کسی است که در اتصال با عقل فعال، صور کلی عقلی را از عقل فعال دریافت میکند و نبی نیز همین گونه است، با این تفاوت که در نبی علاوه بر اعطای صور معقول، حقایق به صورت تمثیل نیز بر قوه خیالش افاضه میشود.
مدیر گروه علوم اجتماعی دانشگاه رضوی در ادامه گفت: بنابراین قوه خیال در حکمت اسلامی صرفا قوه صورتبندی کننده صور محسوس نیست بلکه به دلیل جایگاهی که نسبت به عالم معقول دارد و ارتباطی که با عالم بالاتر از خودش برقرار میکند میتوان گفت که صرفا در محدوده صور محسوس فعالیت ندارد.
وی افزود: به نظر میرسد اگر به تعریف رایج زیارت به معنی حضور زائر عند المزور توجه داشته باشیم، کلمه حضور در این عبارت معنای خاصی در سنت حکمی ما دارد. به عنوان مثال علم حضوری در جایی است که عالَم برای انسان عینا حاضر میشود.
وی ادامه داد: در حضوری که نقطه اوج آن در عالم عقل قرار دارد و در اتصال عقل فعال با عقل مستفاد رغم میخورد، ما یک عالم واسطهای داریم که در عین ارتباط با جهان محسوس، با عالم ماوراء نیز مرتبط است.
دکتر قائمی نیک گفت: در نتیجه عالم خیال در حکمت اسلامی عالمی است که انسانها با درک آن میتوانند نحوهای از ارتباط غیر مادی را تجربه کنند که پیوندی با مفاهیم مادی دارد که در زیارت معصوم این نوع ارتباط حاصل میشود.
وی افزود: در زیارتِ یک مرقد مقدس جسم امام معصوم در دسترس زائرین نیست و آن چیزی که ارتباط بین زائر و مزور را برقرار میکند چیزی است که فراتر از عالم محسوس است و در عین حال در عالم محسوس پیوندی دارد و زیارت در رویدادی اتفاق میافتد که قوه خیال زائر فعال شده و در آن لحظه خاص ارتباط شکل میگیرد.
مفهوم «Imagination» در بحث توریسم
عضو هیئت علمی دانشگاه رضوی در ادامه به اصطلاح «Imagination» یکی از مفاهیم پرکاربرد در بحث توریسم پرداخت و گفت: گره خوردن توریست با عکاسی و عکس گرفتن یکی از مفاهیم مهم در مسئله توریسم است به این معنا، تصویری که از زیارت برای زائر ایجاد میشود تفاوت جدی با Image های توریست دارد.
وی افزود:Image های توریست محصول تخیل آزاد توریست از صورتهای محسوسی است که در مکان توریستی میبیند، در حالی که در زیارت، تخیل وابسته به اموری است که در احکام و روایات و باورهای دینی شیعی آمده است. این باورها واقعی هستند و تخیل مورد بحث مقید به متون دینی است و قرار نیست به هر نحوی اتفاق بیافتد.
مدیر گروه علوم اجتماعی دانشگاه رضوی بیان داشت:ما میدانیم ارتباط معصوم با ما در قلمرو خیال یک ارتباط کاملا واقعی است، به بیان دقیقتر اگر به این مسئله از دید یک مسئله و نظریه ارتباطی بنگریم، تفاوتی جدی بین ارتباطات میان فرهنگی با معنای رایج خودش با زیارت به مثابه ارتباطات فرهنگی وجود خواهد داشت.
وی ادامه داد: چون ارتباطات میان فرهنگی در معنای رایج خود کاملا به تبع شرایط فرهنگی و اجتماعی امکان تغییر ماهوی دارد که مرز واقعیت و روایت در آن از بین میرود و گرفتار نوعی نسبیگرایی می شویم. اما در ارتباطات مربوط به زیارت علیرغم وجود عناصر تخیل این ارتباطات گرفتار نسبیگرایی نخواهد شد.
تبیین سه نکته ناظر به بحث
دکتر قائمی نیک در پایان به سه نکته در پاسخ به سوالات مطرح شده نسبت به بحث خود ارائه کرد که از قرار زیر است:
نخست آنکه، آنچه در مورد زیارت به عنوان یک نظریه ارتباطاتی بیان شد یک صورت بندی برای توصیف و مقایسه دو سنت در مسئله زیارت و تخیل بود نه یک بحث توصیهای«Normative»
میتوان با استفاده از هنر، خاطرههای جمعی برای زائر در ارتباط با مزور ایجاد کرد که این خاطرهها در زندگی روزمره او تاثیرگذار باشد و ارتباط بین زائر و مزور تداوم پیدا کند. در این موارد بحثهای توصیهای کاربردی است اما پژوهش حاضر ناظر به توصیف شکل گرفته است.
دوم آنکه بحثهای هرمونوتیکی دارای چند متفکر محوری است که هایدگر یکی از متفکران اصلی بحث است که چهارچوب اصلی را بیان کرده است. ازاینرو تمرکز پژوهش در باب مقایسه نظریات هرمونوتیکی و مسئله خیال با حکمت اسلامی دائر مدار نظریات هایدگر صورت گرفته است. با این حال تلاش شد اشاره ای به برخی دیگر از نگاه های هرمنوتیکی نیز صورت گیرد.
سوم آنکه بین حکمای اسلامی در مورد قوه خیال بحثهای متفاوتی صورت گرفته است و اختلاف نظرهای گستردهای دیده میشود. بحث ما براساس حکمت متعالیه استوار است و بنابراین سایر دیدگاه های فیلسوفان مسلمان ذکر نشد، اما در تدقیق بحث توجه به این اختلافات حائز اهمیت است.